نوشتههاى بخش 1 سازند ميلا (کامبرين ميانى) با مرزهاى ناپيوسته فرسايشى در ميان واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون و بخش 2 سازند ميلا جاى دارند. اين نهشتهها بطور عمده کربناتهاند و در برگيرنده 4 کمربند رخسارهاى پهنه جزر و مدى، تالاب پشت سدى، سد و درياى باز هستند. در سطح بالاى واحد کوارتزيت بالايى افقى از ماسهسنگهاى بشدت هوازده قرمز/خاکهاى قديمى در نواحى شهميرزاد، تويه- دروار، عجبشير و مهاباد ديده مىشود که در هنگام پسروى سطح دريا پديد آمده است. بودن دو افق بيوستروم و بيوهرم ترومبوليتى در چند سانتىمترى مرز زيرين بخش 1 سازند ميلا نشان دهنده پيشروى دريا، پس از پديد آمدن مرز ناپيوسته بالاى کوارتزيت بالايى، است. نهشتههاى همارز واحد کوارتزيت بالايى در کشورهاى ترکيه، عمان، چين و امريکاى شمالى با ناپيوستگى همشيب از نهشته هاى رويى خود جدا مىشوند. گسترش زياد ناپيوستگى ياد شده بيانگر ناپيوستگى مهم تيپ 1 (SB1) است. تغييرات عمودى رخسارههاى سازند ميلا نشان مىدهد که پيشروى دريا در آغاز نهشتهگذارى بخش 1 سازند ميلا انجام گرفته و به پديد آمدن توالى پيشرونده (بخشهاى 1 تا 3) انجاميده است. بنابراين واحد کوارتزيت بالايى در توالى پيشرونده سازند ميلا جاى ندارد و نمىتواند، برخلاف پيشنهاد برخى از زمين شناسان، کوارتزيت پايينى آن باشد.
پيش درآمد
در آغاز کامبرين ميانى، بالا آمدن جهانى سطح درياها به گسترش درياى کم ژرفا و پويايى دوباره پلاتفرمهاى کربناته رمپ انجاميد و رخسارههاى کربناته سازند ميلا، در شمال حاشيه واگراى ابر قاره گندوانا، پديد آمد (لاسمى، 1378 و 1379). سازند ميلا به سن کامبرين ميانى تا اردوويسين ميانى (Kushan, 1978) از سنگهاى کربناته-سيليسى کلاستيک ساخته شده است. اين سازند در برگيرنده بخشهاى دولوميت زيرين (بخش 1)، سنگهاى کربناته-تخريبى (بخش 2)، آهک فسيلدار (بخش 3) و سنگهاى بطور عمده تخريبى (بخشهاى 4 و 5) است (Stocklin et al., 1964).
سازند ميلا و ديگر سنگهاى پالئوزوئيک ايران، پيش از نيمه دوم دهه هفتاد، از ديد چينهنگارى سنگى بررسى شده بود (براى نمونه علوى نائينى، 1372 و حمدى، 1374). به باور اين پژوهشگران بخش 1 سازند ميلا هيچگونه بازماندگان زيستى ندارد، مرز زيرين آن با سازند لالون همساز و پيوسته است و واحد کوارتزيت بالايى (Top Quartzite) سازند لالون (Assereto, 1963) کوارتزيت پايينى
(Base Quartzite) سازند ميلا است. بررسى رخسارهها و محيطهاى رسوبى بخش 1 سازند ميلا (امينرسولى، 1378؛ لاسمى و امين رسولى، a 1378؛ راستگار، 1379؛ لاسمى، 1379؛ Lasemi, 1995) نشان داده است که اين بخش از سنگهاى کربناته ساخته شده است و مرزهاى پايينى و بالايى آن ناپيوسته است. فزون بر اين، در نهشتههاى بخش 1، بازماندگان زيستى (لاله وش، ترىلوبيت، آنکوئيد، استروماتوليت و ترومبوليت) و دانههاى اائيد، اينتراکلاست و پلوئيد فراوان است. نهشتههاى ياد شده در کمربندهاى رخسارهاى پهنه جزر و مدى، تالاب پشت سد، سد و درياى باز پديد آمدهاند.
هدف از اين نوشته بررسى سازند ميلا و واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون و شرح يافتههاى تازهاى است که بيانگر پيشروى دوباره درياى پروتوپالئوتتيس در آغاز نهشته شدن بخش 1، پس از پديد آمدن مرز ناپيوسته بالاى کوارتزيت بالايى، است.
مرز بخش 1 سازند ميلا و کوارتزيت بالايى سازند لالون
در ناحيه شهميرزاد (خاور البرز مرکزى) بخش 1 سازند ميلا بگونه ناپيوسته بر روى کوارتزيت بالايى جاى دارد (لاسمى، 1379؛Lasemi, 1995, 1997 ). سطح هوازده قرمزرنگ بر روى کوارتزيت بالايى سازند لالون که در آن بيش از 90 درصد دانههاى ماسه به دولوميت/کلسيت تغيير کردهاند، نشاندهنده بودن ناپيوستگى مهمى در بالاى سازند لالون است.
در ناحيه شهميرزاد، به گونه پيشرونده در چند سانتىمترى آغازين بخش 1 سازند ميلا، گلسنگهاى آهکى کوارتزدار به سوى بالا به گلسنگ بدون کوارتز و شيل تيره رنگ تغيير مىکند. سپس 2 افق بيوستروم و بيوهرم ترومبوليتى، در نزديک مرز بخش 1 سازند ميلا با واحد کوارتزيت بالايى، آشکار مىشود. ستبراى افق بيوستروم ترومبوليتى 20 سانتى متر است و در آن ترومبوليتها به گونه عدسىهاى چند سانتىمترى جاى دارند. سطح بالاى اين افق هموار است. ترومبوليتهادر افق بيوهرمى به گونه عدسىهاى چسبيده و جدا از هم هستند. اندازه اين ترومبوليتها از چند ده سانتىمتر تا متر تغيير مىکند. نهشتههاى زير و بين ترومبوليتها شيلهاى تيره و مدستون تا وکستون بيوکلاستى وابسته به کمربند درياى بازاند. افق ترومبوليت بيوهرمى با رخساره گرينستون اائيدى وابسته به کمربند سدى پوشيده شده است.
ترومبوليتها بطور معمول در آغاز پيشروى درياها و پس از هر نابودى جهانى(Mass extinction) پديدار مىشوند (Glumac & Walker, 1997; Brett, 1995). آنها براى نخستين بار همزمان با پيشروى جهانى سطح درياها در سرآغازهاى کامبرين هويدا شدهاند(Kennard & James, 1986) . پس از نابودى آرکئوسياتيدها در سرانجام کامبرين پايينى، ترومبوليتها در کامبرين ميانى و بالايى گسترش زيادى پيدا کردهاند. ترومبوليتهاى بخش 1 سازند ميلا در آغاز پيشروى دريا کامبرين ميانى پديدار شدهاند (لاسمى، 1379). ترومبوليتهاى واحد شيلى سازند لالون (لاسمى و امينرسولى، b1378، 1379)، سازند اليکا در البرز (طهماسبى، 1376) سازند کنگان در زاگرس (لاسمى و همکاران، 1377) و منطقه Elat
(Soudry & Weissbrod, 1995) نيز پس از مرز ناپيوسته در آغاز پيشروى دريا پديد آمدهاند.
امينرسولى (1378) و لاسمى و امينرسولى ( b1378) در ناحيه تويه-دروار (باختر البرز خاورى) نهشتههاى واحد کوارتزيت بالايى را وابسته به هنگام افت سطح دريا ((Late highstand systems tract مشخص کردهاند و افق ماسهسنگ بشدت هوازده قرمز رنگ بالاى آن را نشاندهنده ناپيوستگى مهم فرسايشى پنداشتهاند. در منطقه عجبشير (آذربايجان خاورى)، در مرز واحد کوارتزيت بالايى با بخش 1 سازند ميلا، افقى از خاکهاى قديمى به ستبراى 50 سانتىمتر ديده مىشود (راستگار، 1379). همچنين در اين مرز در منطقه مهاباد (آذربايجان باخترى) شيل هوازده گزارش شده است (افتخار نژاد، 1967، نقل از علوى نائينى، 1372). افقهاى قرمز هوازده (Lasemi, 1995; Emery & Myers, 1996) و خاکهاى قديمى با گسترش زياد نشان دهنده مرزهاى ناپيوسته و نبودهاى رسوبىاند
.(Lasemi, 1995; Emery & Myers, 1996; Miall, 2000) نهشتههاى هم ارز واحد کوارتزيت بالايى در کشورهاى ترکيه (احسان کتين در نوشته چاپ نشده دکتر جمشيد افتخارنژاد، 1372)، عمان (Millison et al., 1996)، شمال چين (Meng et al., 1997) و امريکاى شمالى
(Palmer, 1981) با ناپيوستگى همشيب از نهشتههاى رويى خود جدا مىشوند. گسترش زياد ناپيوستگى ياد شده بيانگر ناپيوستگى مهم تيپ 1 (SB1) .(Van Wagoner et al., 1988; Emery & Myers, 1996; Miall, 2000) در مرز کامبرين زيرين و ميانى (Palmer, 1981) است.
نتيجهگيرى
افق ماسهسنگ بشدت هوازده قرمز رنگ/خاکهاى قديمى بر روى واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون، نشان دهنده بودن ناپيوستگى مهم فرسايشى در مرز کامبرين زيرين و ميانى است. اين ناپيوستگى بر روى نهشتههاى هم ارز واحد کوارتزيت بالايى در کشورهاى ترکيه ، عمان، چين و امريکاى شمالى نيز ديده شده است.اين افق که گسترش جهانى دارند بيانگر ناپيوستگى مهم تيپ 1 است.
بودن دو افق بيوستروم و بيوهرم ترومبوليتى، در نزديک مرز بخش 1 سازند ميلا با واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون، نشاندهنده پيشروى دريا در آغاز نهشتهگذارى سازند ميلا است. اين پيشروى به پديد آمدن توالى پيشرونده کامبرين ميانى تا بالايى (بخشهاى 1 تا 3) انجاميده است. بنابراين واحد کوارتزيت بالايى در توالى پيشرونده سازند ميلا جاى ندارد و نمىتواند کوارتزيت پايينى آن باشد.
سنگ شناسى رسوبى
Facebook
Google-plus
Telegram
Instagram
Pinterest
★★★★★ 3.6/5
چکيده
نهشتههاى بخش 1 سازند ميلا (کامبرين ميانى) با مرزهاى ناپيوسته فرسايشى در ميان واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون و بخش 2 سازند ميلا جاى دارند. اين نهشتهها بطور عمده کربناتهاند و در برگيرنده 4 کمربند رخسارهاى پهنه جزر و مدى، تالاب پشت سدى، سد و درياى باز هستند. در سطح بالاى واحد کوارتزيت بالايى افقى از ماسهسنگهاى بشدت هوازده قرمز/خاکهاى قديمى در نواحى شهميرزاد، تويه- دروار، عجبشير و مهاباد ديده مىشود که در هنگام پسروى سطح دريا پديد آمده است. بودن دو افق بيوستروم و بيوهرم ترومبوليتى در چند سانتىمترى مرز زيرين بخش 1 سازند ميلا نشان دهنده پيشروى دريا، پس از پديد آمدن مرز ناپيوسته بالاى کوارتزيت بالايى، است. نهشتههاى همارز واحد کوارتزيت بالايى در کشورهاى ترکيه، عمان، چين و امريکاى شمالى با ناپيوستگى همشيب از نهشته هاى رويى خود جدا مىشوند. گسترش زياد ناپيوستگى ياد شده بيانگر ناپيوستگى مهم تيپ 1 (SB1) است. تغييرات عمودى رخسارههاى سازند ميلا نشان مىدهد که پيشروى دريا در آغاز نهشتهگذارى بخش 1 سازند ميلا انجام گرفته و به پديد آمدن توالى پيشرونده (بخشهاى 1 تا 3) انجاميده است. بنابراين واحد کوارتزيت بالايى در توالى پيشرونده سازند ميلا جاى ندارد و نمىتواند، برخلاف پيشنهاد برخى از زمين شناسان، کوارتزيت پايينى آن باشد.
پيش درآمد
در آغاز کامبرين ميانى، بالا آمدن جهانى سطح درياها به گسترش درياى کم ژرفا و پويايى دوباره پلاتفرمهاى کربناته رمپ انجاميد و رخسارههاى کربناته سازند ميلا، در شمال حاشيه واگراى ابر قاره گندوانا، پديد آمد (لاسمى، 1378 و 1379). سازند ميلا به سن کامبرين ميانى تا اردوويسين ميانى (Kushan, 1978) از سنگهاى کربناته-سيليسى کلاستيک ساخته شده است. اين سازند در برگيرنده بخشهاى دولوميت زيرين (بخش 1)، سنگهاى کربناته-تخريبى (بخش 2)، آهک فسيلدار (بخش 3) و سنگهاى بطور عمده تخريبى (بخشهاى 4 و 5) است (Stocklin et al., 1964).
سازند ميلا و ديگر سنگهاى پالئوزوئيک ايران، پيش از نيمه دوم دهه هفتاد، از ديد چينهنگارى سنگى بررسى شده بود (براى نمونه علوى نائينى، 1372 و حمدى، 1374). به باور اين پژوهشگران بخش 1 سازند ميلا هيچگونه بازماندگان زيستى ندارد، مرز زيرين آن با سازند لالون همساز و پيوسته است و واحد کوارتزيت بالايى (Top Quartzite) سازند لالون (Assereto, 1963) کوارتزيت پايينى
(Base Quartzite) سازند ميلا است. بررسى رخسارهها و محيطهاى رسوبى بخش 1 سازند ميلا (امينرسولى، 1378؛ لاسمى و امين رسولى، a 1378؛ راستگار، 1379؛ لاسمى، 1379؛ Lasemi, 1995) نشان داده است که اين بخش از سنگهاى کربناته ساخته شده است و مرزهاى پايينى و بالايى آن ناپيوسته است. فزون بر اين، در نهشتههاى بخش 1، بازماندگان زيستى (لاله وش، ترىلوبيت، آنکوئيد، استروماتوليت و ترومبوليت) و دانههاى اائيد، اينتراکلاست و پلوئيد فراوان است. نهشتههاى ياد شده در کمربندهاى رخسارهاى پهنه جزر و مدى، تالاب پشت سد، سد و درياى باز پديد آمدهاند.
هدف از اين نوشته بررسى سازند ميلا و واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون و شرح يافتههاى تازهاى است که بيانگر پيشروى دوباره درياى پروتوپالئوتتيس در آغاز نهشته شدن بخش 1، پس از پديد آمدن مرز ناپيوسته بالاى کوارتزيت بالايى، است.
مرز بخش 1 سازند ميلا و کوارتزيت بالايى سازند لالون
در ناحيه شهميرزاد (خاور البرز مرکزى) بخش 1 سازند ميلا بگونه ناپيوسته بر روى کوارتزيت بالايى جاى دارد (لاسمى، 1379؛Lasemi, 1995, 1997 ). سطح هوازده قرمزرنگ بر روى کوارتزيت بالايى سازند لالون که در آن بيش از 90 درصد دانههاى ماسه به دولوميت/کلسيت تغيير کردهاند، نشاندهنده بودن ناپيوستگى مهمى در بالاى سازند لالون است.
در ناحيه شهميرزاد، به گونه پيشرونده در چند سانتىمترى آغازين بخش 1 سازند ميلا، گلسنگهاى آهکى کوارتزدار به سوى بالا به گلسنگ بدون کوارتز و شيل تيره رنگ تغيير مىکند. سپس 2 افق بيوستروم و بيوهرم ترومبوليتى، در نزديک مرز بخش 1 سازند ميلا با واحد کوارتزيت بالايى، آشکار مىشود. ستبراى افق بيوستروم ترومبوليتى 20 سانتى متر است و در آن ترومبوليتها به گونه عدسىهاى چند سانتىمترى جاى دارند. سطح بالاى اين افق هموار است. ترومبوليتهادر افق بيوهرمى به گونه عدسىهاى چسبيده و جدا از هم هستند. اندازه اين ترومبوليتها از چند ده سانتىمتر تا متر تغيير مىکند. نهشتههاى زير و بين ترومبوليتها شيلهاى تيره و مدستون تا وکستون بيوکلاستى وابسته به کمربند درياى بازاند. افق ترومبوليت بيوهرمى با رخساره گرينستون اائيدى وابسته به کمربند سدى پوشيده شده است.
ترومبوليتها بطور معمول در آغاز پيشروى درياها و پس از هر نابودى جهانى(Mass extinction) پديدار مىشوند (Glumac & Walker, 1997; Brett, 1995). آنها براى نخستين بار همزمان با پيشروى جهانى سطح درياها در سرآغازهاى کامبرين هويدا شدهاند(Kennard & James, 1986) . پس از نابودى آرکئوسياتيدها در سرانجام کامبرين پايينى، ترومبوليتها در کامبرين ميانى و بالايى گسترش زيادى پيدا کردهاند. ترومبوليتهاى بخش 1 سازند ميلا در آغاز پيشروى دريا کامبرين ميانى پديدار شدهاند (لاسمى، 1379). ترومبوليتهاى واحد شيلى سازند لالون (لاسمى و امينرسولى، b1378، 1379)، سازند اليکا در البرز (طهماسبى، 1376) سازند کنگان در زاگرس (لاسمى و همکاران، 1377) و منطقه Elat
(Soudry & Weissbrod, 1995) نيز پس از مرز ناپيوسته در آغاز پيشروى دريا پديد آمدهاند.
امينرسولى (1378) و لاسمى و امينرسولى ( b1378) در ناحيه تويه-دروار (باختر البرز خاورى) نهشتههاى واحد کوارتزيت بالايى را وابسته به هنگام افت سطح دريا ((Late highstand systems tract مشخص کردهاند و افق ماسهسنگ بشدت هوازده قرمز رنگ بالاى آن را نشاندهنده ناپيوستگى مهم فرسايشى پنداشتهاند. در منطقه عجبشير (آذربايجان خاورى)، در مرز واحد کوارتزيت بالايى با بخش 1 سازند ميلا، افقى از خاکهاى قديمى به ستبراى 50 سانتىمتر ديده مىشود (راستگار، 1379). همچنين در اين مرز در منطقه مهاباد (آذربايجان باخترى) شيل هوازده گزارش شده است (افتخار نژاد، 1967، نقل از علوى نائينى، 1372). افقهاى قرمز هوازده (Lasemi, 1995; Emery & Myers, 1996) و خاکهاى قديمى با گسترش زياد نشان دهنده مرزهاى ناپيوسته و نبودهاى رسوبىاند
.(Lasemi, 1995; Emery & Myers, 1996; Miall, 2000) نهشتههاى هم ارز واحد کوارتزيت بالايى در کشورهاى ترکيه (احسان کتين در نوشته چاپ نشده دکتر جمشيد افتخارنژاد، 1372)، عمان (Millison et al., 1996)، شمال چين (Meng et al., 1997) و امريکاى شمالى
(Palmer, 1981) با ناپيوستگى همشيب از نهشتههاى رويى خود جدا مىشوند. گسترش زياد ناپيوستگى ياد شده بيانگر ناپيوستگى مهم تيپ 1 (SB1) .(Van Wagoner et al., 1988; Emery & Myers, 1996; Miall, 2000) در مرز کامبرين زيرين و ميانى (Palmer, 1981) است.
نتيجهگيرى
افق ماسهسنگ بشدت هوازده قرمز رنگ/خاکهاى قديمى بر روى واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون، نشان دهنده بودن ناپيوستگى مهم فرسايشى در مرز کامبرين زيرين و ميانى است. اين ناپيوستگى بر روى نهشتههاى هم ارز واحد کوارتزيت بالايى در کشورهاى ترکيه ، عمان، چين و امريکاى شمالى نيز ديده شده است.اين افق که گسترش جهانى دارند بيانگر ناپيوستگى مهم تيپ 1 است.
بودن دو افق بيوستروم و بيوهرم ترومبوليتى، در نزديک مرز بخش 1 سازند ميلا با واحد کوارتزيت بالايى سازند لالون، نشاندهنده پيشروى دريا در آغاز نهشتهگذارى سازند ميلا است. اين پيشروى به پديد آمدن توالى پيشرونده کامبرين ميانى تا بالايى (بخشهاى 1 تا 3) انجاميده است. بنابراين واحد کوارتزيت بالايى در توالى پيشرونده سازند ميلا جاى ندارد و نمىتواند کوارتزيت پايينى آن باشد.